یاد دارم که شبی در چت روم*****در اتاقی که بگفتندش شوم
ناگهان دختر زیبا ماهی*****گشته بود شمع جماعت راهی
غمزه بسیار در آن روم چون کرد ***** بر دل پیر و جوان او خون کرد
وصف خود را به چه نازی می گفت******* وب کمش باز نکردی چون مفت
هرکسی در طلبش اهی زد***** جان خود بر سر سودایی زد
هر کسی پی ام عشقی می زد****هرکسی ناله هجری می کرد
هر کسی در طلبش حیران بود***** محفل عاشق و دلداران بود
ان یکی گفت به من قول دادی*****دیگری نیست چو من پولداری
ان یکی گفت که من دین دارم*****گول حرفت نخورم بیم دارم
ان یکی گفت چو من مفلس نیست****گر بگردی چو منی مخلص نیست
همه گفتند اگر زیبایی*****پرده از چهره چرا نگشایی؟
عاقبت دختر چت روم بر خاست*****وب کمش باز کند گر زیباست
همه دیدند کچلی در انجاست*****هی همی خنده کند کی زیباست
صورتش صورت خر را دارد****کله اش کله گر* را دارد
هر کسی فحش و ندایی می گفت*****خنده و صوت و صدایی می گفت
چون که شوریده شدم از چت روم***** بر همه خنده کنان گشتم گم