-
شعری بی طنز!
شنبه 12 شهریورماه سال 1390 21:28
نفحات وصلک اوقدت جمرات شوقک فی الحشا)) که اسیر دست تو ام کنون، ز چه رو کنی ستم از جفا! ز شبی که آمده ای به خواب من ای نگار سبو به دست ((فهجرتنی فجعلتنی متحیرا متوحشا!!)) ز لبان قرمز پر زخون، که مرا فکند به دام جنون ((بگرهگشائی زلف خود تو ز کار من گرهیگشا)) چه کشید این دل پر ز خون که ز هجر او شده واژگون! چه خوشا...
-
شاطر قمی
یکشنبه 5 دیماه سال 1389 15:36
دو چشم مست تو خوش می کشند ناز ازهم نمی کنند دو بدمست احتراز از هم شدی به خواب و به هم ریخت خیل مژگانت گشای چشم و جدا کن سپاه ناز از هم میان ابرو وچشم تو فرق نتوان داد بلا و فتنه ندارند امتیاز از هم کس از زبان تو با ما سخن نمی گوید چه نکته ایست که پوشند اهل راز از هم شب فراق تو بگسیخت در کف مطرب زسوز سینه ی من پرده های...
-
جان به فدای لب عطشان تو
سهشنبه 23 آذرماه سال 1389 23:55
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 آذرماه سال 1389 11:16
جامانده از این قافله هفتاد و دو سردار هفتاد و دو عیسی به صلیب اند سر دار هفتاد و دو خورشید و یا لاله به گلزار هفتاد و دو پروانه که سوزند در این دار مُثـــــله بشــــــود یکر هفتـــــاد و دو اختر یک سو که حسین است و ابوالفضل دلاور یک سو بنگر ساقی لب تشنه علمدار کاب از لب عطشان ابوالفضل گرفتار جانم به فــــدای لب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 مردادماه سال 1389 22:29
-
چارشنبه سوری!
جمعه 21 اسفندماه سال 1388 00:12
خدایا این شب چارشنبه سوری است.........همه چشما یه جوری است به دنبـــال شــــکارند ایـــها النـــــــاس.........کمینگاهی مهیاس(ت) یکی کور است و کر هر یــک یه جوری..........آهای چارشنبه سوری چنــــــان آیـــــد صـــــدای صوت صوری که محشر گشته ای چارشنبه سوری یکی دستش پر از اقلام جنگی........و در دیگر فشنگی و آنور تر...
-
شعری برای جاوید
شنبه 1 اسفندماه سال 1388 23:27
چند وقت پیش شعری را برای جناب آقای جاوید من باب پاسخی برای ایشان فرستادم و اکنون در اینجا قرار می دهم ماچ یعنی طعم خوب زندگی ماچ یعنی جو بود بارندگی ماچ یعنی در بغل استغفرال-! له اسبابت شود شرمندگی! ماچ گرفتن لپ حاجی را به زور! تا دهد سوغاتی اش با خندگی ماچ و بوسی عشوه و اخ معذرت باز زدم خاکی در این رانندگی هر که را...
-
یا حسین
جمعه 27 آذرماه سال 1388 19:48
ماه پیروزی خون بر شمشیر بر یاوران سبز حسینی تسلیت باد ((تا کی به تمنای وصال تو یگانه)).......تا صبح قیامت شود این اشک روانه حاجات و گرفتاری ما هست بهانه.......تا دوش کشم عشق تو را خانه به خانه از آتش عشق تو کشد شعله زبانه.....از خون تو روییده شده است لاله گلزار در خاک بلا خفته حسین سید و سالار قربانی ایزد به منا یا به...
-
بت عیار
شنبه 7 آذرماه سال 1388 18:37
شعری در بیان حالتی از دختران دانشگاه هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد.... دل برد و نهان شــد ابرو به کمان است و به پیکار بر آمد..... چون شیر ژیان شد! چشمش بنگر لنز و لبش وای که مویش!.....انـــگشت به دهانـم بنگر کمرش چون که فنر وار برآمد!! .... به به چه عیان شد!! در پوست بُدی چون گل نو رسته شکوفا.....این غنچـــه این...
-
اتاق چت روم
شنبه 2 آبانماه سال 1388 22:30
یاد دارم که شبی در چت روم*****در اتاقی که بگفتندش شوم ناگهان دختر زیبا ماهی*****گشته بود شمع جماعت راهی غمزه بسیار در آن روم چون کرد ***** بر دل پیر و جوان او خون کرد وصف خود را به چه نازی می گفت******* وب کمش باز نکردی چون مفت هرکسی در طلبش اهی زد***** جان خود بر سر سودایی زد هر کسی پی ام عشقی می زد****هرکسی ناله...
-
غزل پست مدرن
جمعه 17 مهرماه سال 1388 12:41
اندر جواب بوالفضول در شعر پوست مدرنیسم! ((تو تلپ اون تلپ ته کافه)) من تلپ توی این خیابون ها رقص نور می زند ... Ooo ...! پارتی شو 1 می شوی قرص اکسِ(X)امشب ما! گور بابای وزن و قافیه! امشبم در هوای آن پارتی!! رقص بندر , رپی 2 هوی 3 شیشه! اینچنین میبرد مرا گاه گا (ه) .....!!! (بگذارید حسب اختیارات شاعری!) می تند در برت...